55

*

 

یادمه وقتی اومد دلم پر از غصه و غم بود

وقتی از راه رسید دفتر حرفام پر واژه های سرد بی کسی بود

یادمه وقتی که چشماشو توی دفتر شعرم می نوشتم

وقتی از گرمی حرفاش واسه گلدونم می گفتم

مث غربت

مث زندون

مث اون اشکای سرد ابر دلتنگ زمستون

با نگاه عاشقونش واسه من یه فصل نو شد

مث آغاز دوباره

مث شوق پر کشیدن

مث یک آسمون پر از ستاره

مث امید پس از ظلمت شب شد

 

شیراز

*