ابی


به تو از تو می نویسم به تو ای همیشه در یاد

هیچ تنها و غریبی

خیلی وقته از چشام بی تو بارون میباره

ستاره های سربی فانوسکای خاموش

رفتنت مثل یه حادثه برام موندنیه

کدوم عاشق کدوم شاعر کدوم مرد

همین امشب فقط امشب فقط همبغض من باشه

تو را نگاه می کنم که خفته ای کنار من

به تو عادت کرده بودم ای به من نزدیکتر از من

روزا با تو زندگی رو

اگر چه جای دل دریای خون در سینه دارم

آه یکی بود یکی نبود

تازه شو تازه مثل همین ترانه

یه قاصد خبرم داد که آفتاب لب بومه

وقتی رسید آهو هنوز نفس داشت

آبی آبی مهتابی آبی تر از هر آبی

عزیز بومی ای همقبیله

وقتی که من عاشق می شم

میام از شهر عشق و کوله بار من غزل

از تو تا ویرونی من

 

بانوی موسیقی و گل